شغل ما یکی از جنبههای حیاتی زندگیمان است که ناگزیر باید با آن مواجه شویم. انتخاب مسیرهای غیرمتداول و فاصله گرفتن از گزینههای رایج، نیاز به شجاعت بیشتری دارد و تصمیمگیری در این زمینه اغلب پیچیده است. یکی از راههای کنترل این پیچیدگی، توجه به جزئیات و ارزیابی دقیق آنهاست. بنابراین، در این بخش مهارتها، ارزشها و عوامل محیطی خود را بررسی کرده و گزینههای مختلفی برای مسیر شغلیمان طراحی و آزمایش خواهیم کرد.
برای ایجاد تغییرات بزرگ در مسیر شغلی، میتوانیم از همان استراتژیها و تکنیکهایی که برای تغییرات کوچک استفاده میکنیم، بهره ببریم. تنها تفاوت در مقیاس تصمیمگیری، ابعاد مراحل و افق زمانی برنامهریزی است.
شاید این سؤال برایتان پیش بیاید که چرا در مقالات مرتبط با تفکر طراحی در زندگی، بیشتر روی تغییرات کوچک تمرکز کردهایم و کمتر به مسائل بزرگتر پرداختهایم. پاسخ ساده است: بر اساس تجربه، تغییرات بزرگ نیازمند انرژی و قدرت زیادی هستند. اگر ابتدا در مقیاس کوچک، حس خودکارآمدی را در خود تقویت کنیم، بهمرور قدرت بیشتری برای ایجاد تغییرات بزرگ خواهیم داشت. علاوه بر این، معمولاً تغییرات کوچک، محرک اتفاقات بزرگتر میشوند.
اولین گام: شناخت ارزشها و اولویتها
پیش از آنکه مسیر شغلی خود را بسازیم، ابتدا باید از خود بپرسیم که چه چیزهایی برایمان واقعاً اهمیت دارند. امید به تغییر بدون هیچ اقدامی از جانب خودمان، شبیه ایستادن در ایستگاه قطار و انتظار برای رسیدن یک کشتی است!
علاوه بر ارزشها، عوامل دیگری نیز در برنامهریزی مسیر شغلی تأثیرگذارند. برای مثال، باید بدانیم:
- تمایلات فکری ما در چه حوزههایی قرار دارند؟
- چه ارزشهایی برای ما مهم هستند؟
- چه وظایفی پیش رو داریم؟
- چه گزینههایی برای اقدام در اختیار داریم؟
مدل HBDI و شناخت تمایلات فکری
مدل HBDI (ابزار تسلط مغزی هرمن) مغز ما را به چهار بخش فیزیولوژیکی تقسیم میکند. این مدل، علاوه بر تمایز میان نیمکرههای چپ و راست مغز، شامل حالتهای شناختی و منطقی در مقابل حالتهای احساسی و ساختاری نیز هست. در بیشتر موارد، حتی بدون انجام آزمون، میتوانیم با نگاهی به ویژگیهای خود، تمایلات فکریمان را شناسایی کنیم.

یک ابزار مفید برای این کار، چکلیستی است که بر اساس مدل HBDI طراحی شده است. تعداد ویژگیهایی که در این چکلیست انتخاب میکنید، نشاندهنده تمایلات فکری شما خواهد بود. برای اطلاعات بیشتر درباره آزمون HBDI، میتوانید به وبسایت آن مراجعه کنید:
www.thinkherrmann.com

سؤالاتی برای شناخت بهتر مسیر شغلی
پس از آشنایی با مدل ذهنی خود، پاسخ به این سؤالات برایتان سادهتر خواهد شد:
- چه چیزهایی شما را به خود جذب میکند؟
- چه مهارتهایی را سریعتر یاد میگیرید؟
- چه چیزی برای شما الهامبخش است؟
- چگونه ارتباط برقرار میکنید؟
- در چه زمینههایی موفقتر عمل میکنید؟
- چگونه با دیگران همکاری میکنید؟
با پاسخ دادن به این سؤالات و ارزیابی تمایلات فکری خود، میتوانید مسیری شغلی متناسب با شخصیت و تواناییهای خود طراحی کنید.
چرا خودکارآمدی در حرفه و زندگی شغلی ما اهمیت دارد؟
زمانی که متولد میشویم، سالهای ابتدایی زندگیمان از پیش تعیین شده است. مسیر رشد ما تحت تأثیر والدین، انتظارات جامعه و شرایط محیطی شکل میگیرد. دوران مدرسه نیز در چارچوبی سختگیرانه قرار دارد که ما را ملزم میکند تا در این سیستم بهترین عملکرد را داشته باشیم. اما اولین تصمیم بزرگ زندگیمان، انتخاب مسیر تحصیلی و حرفهای است—تصمیمی که آیندهمان را تحت تأثیر قرار میدهد.
در این مرحله، برای اولین بار فرصت داریم تا مسیری را انتخاب کنیم که با علایق و تواناییهایمان همخوانی داشته باشد. اما همین آزادی عمل اغلب ما را دچار تردید و احساسات متناقض میکند: آیا واقعاً این رشته را دوست دارم؟ آیا این مسیر برای من مناسب است؟ این تصمیمی است که میتواند آیندهی ما را شکل دهد.
چالشهای ورود به دنیای حرفهای
پس از پایان تحصیلات، ما دیگر در سیستم حمایتی یک مؤسسه آموزشی قرار نداریم. حالا جهان از ما میخواهد که زندگیمان را بسازیم. از این مرحله به بعد، مسئولیت مسیرمان کاملاً بر عهدهی خودمان است. در چنین لحظاتی، سؤالات اساسی در ذهنمان شکل میگیرد:
- من که هستم؟
- چه چیزهایی در زندگی برایم مهم هستند؟
- چه چیزی مرا راضی میکند؟
در هر مقطع از زندگی، ما رویاهای متفاوتی داریم و همزمان با آن، ترسها و تردیدهایی نیز در کنار این رویاها بهوجود میآیند. مثلاً، ممکن است بین رؤیای داشتن یک آپارتمان شیک در شهر و تمایل به داشتن وقت آزاد بیشتر، دچار دوگانگی شویم.
ابتدا فایل ضمیمهها را دانلود و چاپ کنید و سپس در ضمیمه 1 ابتدا نیازهای خود را طبقه بندی کنید.
ضمیمه-انتخاب-شغلمسیر شغلی ما در نقطهی تلاقی استعدادها و نیازهای جهان قرار دارد
انتخاب مسیر شغلی فقط به علاقهی ما بستگی ندارد؛ بلکه ارزشها و عوامل محیطی نیز نقش مهمی در این انتخاب ایفا میکنند. در جلسات مشاورهی شغلی، تمرینی مفید برای شفافسازی ارزشها این است که ما میتوانیم مجموعهای از ارزشها را خودمان بسازیم یا برای سادهتر کردن آن، از فهرست ضمیمه 2 برای ساخت یک هرم ارزش استفاده کنیم. 10 ارزش مهمتر خود را از بین بیش از 60 کلمه کلیدی انتخاب میکنیم و آنها را بهصورت سلسلهمراتبی وارد هرم میکنیم. در این تأمل، ما بهطور آگاهانه میخواهیم یک توالی ایجاد کنیم. چه نوع کارهایی را دوست داریم؟
چه عواملی محیطی برای ما اهمیت دارند؟
یکی از راههای شناسایی مسیر شغلی مناسب، بررسی این است که چه نوع وظایفی را بهتر انجام میدهیم و چه عواملی در محیط کار برایمان اهمیت دارند. میتوانیم این موارد را در قالب یک لیست تهیه کرده و سپس ۱۰ مورد مهمتر را مشخص کنیم. با این کار، میتوانیم درک بهتری از اولویتهای شغلی خود به دست آوریم.. ما میتوانیم مجموعهای از وظایف و عوامل محیطی خود را برای این خوداندیشی ایجاد کنیم یا از فهرست ارائه شده از بیش از ۳۰ واژه، ۱۰ مورد را انتخاب کنیم. سپس میتوانیم این عوامل را در یک هرم مرتب کنیم تا اهمیت آنها را بررسی کنیم. ضمیمه 3 این لیست را در اختیارتان گذاشته.
علاوه بر ارزشها و عوامل محیطی، فرضیهها اغلب نقش حیاتی در دینامیک تغییر ایفا میکنند. فرضیهها بر مدل ذهنیای که در آن زندگی میکنیم تأثیر میگذارند، یعنی بر رفتار ما، روالهایی که دنبال میکنیم یا روابطی که وارد آنها میشویمپ
نقش فرضیات در تصمیمگیریهای شغلی
فرضیات، یکی از عواملی هستند که بهطور ناخودآگاه بر انتخابهای ما تأثیر میگذارند. آنها بر مدل ذهنیمان اثر میگذارند و رفتار، عادتها و روابط ما را شکل میدهند. برای مثال، فرض کنید شغلی را در یک شرکت جدید میپذیریم، زیرا از کار قبلیمان راضی نبودیم. در این صورت، احتمالاً فرض میکنیم که وظایف جدیدمان رضایتبخشتر خواهد بود، همکاری با همکاران بهتر پیش خواهد رفت و فرهنگ سازمانی این شرکت مناسبتر خواهد بود. اما این فرضیات تنها زمانی مشخص میشوند که واقعاً در آن محیط قرار بگیریم.
مشکل اینجاست که معمولاً از وجود چنین فرضیاتی آگاه نیستیم، زیرا این طرز فکر در گذشته برای ما کارآمد بوده و ذهن ما را شرطی کرده است. در نتیجه، بهجای بررسی واقعی شرایط، تنها به تجربیات گذشته تکیه میکنیم. این همان «نقاط کور ذهنی» ما هستند—فرضیاتی که بدون آگاهی، ما را محدود میکنند.

چگونه فرضیات خود را بازبینی کنیم؟
فرضیات ما باید بهطور مداوم بازبینی و بازآفرینی شوند، زیرا شرایط و محیط اطراف ما همواره در حال تغییر است. معمولاً تنها زمانی که دچار بحران شویم، این فرضیات را زیر سؤال میبریم. برای مثال، در حوزهی شغلی، این بحران ممکن است بهصورت فرسودگی شغلی یا افت عملکرد در کار خود را نشان دهد. بنابراین، باید بهطور منظم فرضیاتمان را بررسی کنیم و از خود بپرسیم که آیا هنوز برای ما مفید هستند یا باید تغییر کنند.
چگونه فرضیات جدیدی بسازیم؟
- تفکر و تأمل بر ارزشها و علایق:
اولین قدم این است که دربارهی ارزشها، ترجیحات ذهنی و عوامل محیطیای که برای ما مهم هستند، فکر کنیم. برخی سؤالاتی که میتوانند در این مرحله کمک کنند:
- در دوران مدرسه و دانشگاه، چه موضوعاتی برای من جذاب بود؟
- در گفتوگو با همکاران یا دوستان، چه موضوعاتی بیش از همه مرا جذب میکند؟
- در وقت آزاد، چه موضوعی را دنبال میکنم و دوست دارم دربارهی آن بیشتر یاد بگیرم؟
- چه محصول یا خدماتی برایم جالب است؟ چرا این موضوع برایم جذاب است و آیا دوست دارم بدانم چگونه ایجاد شدهاند؟
- نوشتن چند بیانیه دربارهی علایق شغلی:
بعد از بررسی علایق خود، میتوانیم دو تا سه جملهی توصیفی دربارهی آنها بنویسیم و در نهایت، یکی را که بیش از همه با ما همخوانی دارد، انتخاب کنیم.مثال:
من به موضوعات اقتصادی و نوآوری علاقه دارم. مخصوصاً به فناوریهای جدید و نحوهی بهکارگیری آنها در آیندهی مشاغل علاقهمند هستم. - فرمولبندی جملات «من فکر میکنم، من میخواهم…»
در این مرحله، مجموعهای از جملات را که اهداف و انتظارات ما را توصیف میکنند، یادداشت میکنیم.مثال:
من فکر میکنم میخواهم در شرکتی کار کنم که از فناوریهای پیشرفته استفاده میکند یا آنها را بهطور داخلی توسعه میدهد.
- مقایسهی وضعیت فعلی با بینشهای جدید:
در نهایت، باید بررسی کنیم که دیدگاه جدید ما چگونه با شرایط فعلیمان همخوانی دارد.- تفاوت بین «آنچه هست» و «آنچه میخواهم» چیست؟
- چه موانعی بین من و اهدافم وجود دارد؟
- چه اقداماتی باید انجام دهم تا به مسیر دلخواهم نزدیکتر شوم؟
این فرآیند، ما را از یک مسیر شغلی تصادفی به یک مسیر شغلی طراحیشده هدایت میکند—مسیر شغلیای که بر اساس خودآگاهی، ارزشها و علایق واقعیمان شکل گرفته است.
نتیجه بازبینیها:
بازبینیهایی که درباره مهارتها، ارزشها و عوامل محیطی انگیزشی خود انجام دادهایم، به ما کمک میکنند تا فرصتها و گزینههای مناسب را برای برنامهریزی شغلی و حرفهای انتخاب کنیم.
کشف “علاقه بزرگ” و درک امکانات پیش رو
بازبینیهایی که انجام دادهاید، چه بینشهای جدیدی درباره مهارتها، ارزشها و عوامل محیطی به شما دادهاند؟ آیا فرضیات قبلی شما تأیید شدهاند یا فرضیات جدیدی شکل گرفتهاند؟
طراحی مسیرهای شغلی
هر فرد مسیری منحصربهفرد در حرفه خود دارد. همانطور که مثل معروفی میگوید: “راههای زیادی به روم میرسد”، در نهایت موفقیت شغلی در گرو رضایت از کاری است که انجام میدهیم. هنگام طراحی مسیر حرفهای خود، باید تا حد ممکن گزینههای مختلف را تصور، آزمایش و ارزیابی کنیم. این فرآیند تکراری به ما کمک میکند تا انتخابهای بهتری داشته باشیم و در صورت نیاز، مسیر شغلی خود را تغییر دهیم یا تأیید کنیم که در مسیر درستی قرار داریم.
ایجاد گزینهها برای برنامهریزی شغلی و حرفهای
بر اساس تجربیات، دو وضعیت بحرانی در برنامهریزی شغلی وجود دارد: یا هیچ ایدهای درباره مسیر شغلی خود نداریم، یا گزینههایی در اختیار داریم اما نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم. در هر دو حالت، بررسی و تدوین چندین سناریوی شغلی میتواند به ما کمک کند. حتی اگر از قبل مسیری را انتخاب کردهایم، بررسی گزینههای جایگزین میتواند ارزشمند باشد.
در حالتی که هیچ ایدهای درباره قدم بعدی نداریم، میتوان سه سناریوی شغلی طراحی کرد که شامل:
- ادامه مسیر فعلی با اصلاحات جزئی
- طراحی یک مسیر شغلی کاملاً جدید
- تمرکز بر فعالیتی که از آن لذت میبریم

ضمیمه 4 رو برای هر کدام از شرایط گفته شده در شکل بالا تکمیل کنید. در این ضمیمه باید از نقطه شروع تا ایده آلتان
را در چند مرحله طرح ریزی کنید.
ارزیابی، آزمایش و اجرای گزینهها
انتخاب درست لزوماً انتخاب آسانی نیست. بسیاری از ما در “منطقه امن” خود باقی میمانیم و گمان میکنیم که شرایط فعلی ما را به خوشبختی خواهد رساند. اما اگر در مراحل قبلی تفکر طراحی بینشهای جدیدی به دست آوردهایم، اکنون زمان آن است که تغییر را آغاز کنیم.
تمرکز بر گزینه مناسب
در تفکر طراحی، بهترین راهحلها در نقطه تلاقی این سه عامل شکل میگیرند:
- نیازهای شخصی (خواستنی بودن)
- قابلیت اجرا (مقدور بودن)
- سودآوری (امکانپذیری اقتصادی)

سوالات کلیدی برای ارزیابی گزینههای شغلی:
- چه چیزی را دوست دارید انجام دهید؟
- چه مهارتهایی دارید؟
- بازار کار به دنبال چه نوع استعدادی است؟
این سه بعد به ما کمک میکنند:
- ریسک تصمیمگیری اشتباه را کاهش دهیم.
- سریعتر متوجه شویم که چه چیزی را واقعاً میخواهیم.
- فرصتها و دیدگاههای جدیدی را کشف کنیم.
روش تترامما در تصمیمگیری شغلی
گاهی انتخاب بین دو گزینه سخت است. روش تترامما (Tetralemma)، که ریشه در فلسفه هند باستان دارد، به ما کمک میکند فراتر از انتخابهای دوگانه فکر کنیم و راهحلهای جدیدی بیابیم. این روش چهار دیدگاه را بررسی میکند:
- انتخاب اول (یکی از گزینههای موجود)
- انتخاب دوم (گزینه جایگزین)
- هم این و هم آن (ترکیب هر دو انتخاب)
- هیچکدام (یافتن راهحلی کاملاً جدید)
به عنوان مثال، اگر بین انتخاب “پول بیشتر” یا “وقت آزاد بیشتر” مردد هستید، چهارچوب تترامما این گزینهها را پیش روی شما قرار میدهد:
- گزینه اول: تمرکز بر افزایش درآمد
- گزینه دوم: کاهش ساعات کاری برای وقت آزاد بیشتر
- گزینه سوم: یافتن شغلی که هم درآمد مناسب و هم انعطافپذیری بیشتری داشته باشد
- گزینه چهارم: تغییر مسیر شغلی به گزینهای که تعادل بهتری ایجاد کند
چگونه برنامههای شغلی را آزمایش کنیم؟
برای بررسی و تست برنامههای شغلی خود، میتوان از روشهای زیر استفاده کرد:
- طوفان فکری برای بررسی راههای اجرایی
- مصاحبه و مشاوره با افرادی که تجربه مشابه دارند
- کارآموزی یا پروژههای کوتاهمدت برای آزمون مسیرهای جدید
- جمعآوری بازخورد از محیط کار و شبکههای حرفهای
در نهایت، یک لیست ایجاد کنید تا مشخص کنید که با چه کسی برنامه شغلی خود را آزمایش میکنید و چه زمانی این کار را انجام میدهید.

سوالاتی برای خودارزیابی:
در اینجا سوالاتی قرار دادیم که میتونید بررسی کنید آیا در پایان این مسیر مسیر شغلی شما شفافتر شده یا خیر؟
- آیا هدف شما از تغییر مسیر شغلی مشخص است؟ (بله – تاحدی – خیر)
- آیا از عواملی که موفقیت یا شکست تغییرات قبلی را رقم زدهاند، آگاهید؟ (بله – تاحدی – خیر)
- آیا میدانید که این تغییر چه تأثیری بر اطرافیان شما خواهد داشت؟ (بله – تاحدی – خیر)
- آیا آمادهاید برخی چیزها را برای حرکت در مسیر جدید کنار بگذارید؟ (بله – تاحدی – خیر)
- آیا میدانید برای رسیدن به هدفتان چه اقداماتی باید انجام دهید؟ (بله – تاحدی – خیر)
- آیا افرادی را میشناسید که از شما حمایت کنند؟ (بله – تاحدی – خیر)
- آیا آینده خود را در دو تا پنج سال آینده تصور کردهاید؟ (بله – تاحدی – خیر)
- آیا پس از این ارزیابی، همچنان به تصمیم خود پایبند هستید؟ (بله – تاحدی – خیر)
سخن پایانی
زندگی و مسیر حرفهای ما همواره در حال تغییر است. طراحی مسیر شغلی یک فرآیند مداوم است که در هر لحظه میتوان در آن تجدیدنظر کرد و مسیرهای جدیدی را برگزید. انعطافپذیری، یادگیری مداوم و آمادگی برای تغییر، کلید موفقیت در این فرآیند هستند.
سلام و خداقوت…
مقاله ی خیلی عالی و منسجمی بود.
درعین خلاصه بودن، به نکات کاربردی و قابل توجهی اشاره شده.
ممنون بابت مطالب مفیدتون.
سلام
خوشحالم که مفید بوده ممنونم از وقتی که گذاشتید